- پی پر کرده
- کره اسب و خر قوی شده، زیرک و مجرب کار آزموده گرم و سرد روزگار چشیده: طالب دنیا عجی نا مرد پی پر کرده است داده دایم پشت بر دنیا که دنیا رو کند. (فر. نظام. لغ)
معنی پی پر کرده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قوی شدن (کره خر و اسب توانا شدن مرکوب برای سواری
قوی شدن پاهای کره اسب یا کره خر و کرۀ استر و توانا شدن برای بار بردن یا سواری دادن
کره اسب یا کره الاغ قوی شده، مرد توانا و کارآزموده
پیش کرده جلو انداخته: او چو خاشاک سایه پرورده سیلش از کوه پیش در کرده. (نظامی)
دست بسرکردن کسی را از سرباز کردن
با پای رفتنپیمودن (راهی را)، لگد مال کردن پایمال کردن
از هم کندن و ریزریز کردن برگ های گل
پی سپار لگدمال کردن، پایمال کردن، پی سپار کردن